پایان نمایشنامه مرگ یزدگرد و تأمل بر قدرت و حقیقت

پایان نمایشنامه مرگ یزدگرد و تأمل بر قدرت و حقیقت

با پایان نمایشنامه مرگ یزدگرد، یکی از تأمل‌برانگیزترین روایت‌های نمایشی را به پایان رساندیم. این اثر، فراتر از یک واقعه تاریخی، ما را با مفاهیمی چون قدرت، قضاوت، حقیقت و روایت مواجه کرد. از همراهی و مشارکت ارزشمندتان سپاسگزاریم. امیدواریم این تجربه، آغازی باشد برای مسیرهای عمیق‌تر در دنیای نمایش و اندیشه. موبد  ما در تله افتاده‌ایم؛ تازیان. تازیان! سرباز   تیغ بکشید! نیزه بردارید! زوبینها؛ تبیرهها ـ سردار   جمله بیهوده! به مرگ نماز برید که اینک بر در ایستاده است. بیشماره؛ چون ریگ‌هاي بیابان که در توفان می‌پراکند و چشم گیتی را تیره می‌کند! زن   آري، اینک داوران اصلی از راه می‌رسند. شما را که درفش سپید بود این بود داوري؛ تا راي درفش سیاه آنان چه باشد! [خاموشی] پ.ن: بماند به یادگار از نود و ششمین جلسه‌ی انجمن، سی‌ و سومین جلسه‌ی ادبیات و دهمین جلسه‌‌ی نمایشنامه‌خوانی "مرگ یزدگرد". #Meetings #Literature_Department