تماشا و تحلیل فیلم هامون – عشق، ایمان و قربانی
[حميد هامون: ولی این مربوط میشه به دوره خاصی که من داشتم روی تزم کار میکردم ... داشتم به این فکر میکردم که آدم باید خودش باشه یا دیگری؟! به کتاب "ترس و لرز" فکر میکردم وراستش خودم هم دچار ترس و لرز شده بودم !! چون توی اون کتاب ... ببین من میخواستم ببینم چرا ابراهیم پدر ایمان؟! میخواستم به عمق عشق ابراهیم به اسماعیل پی ببرم ... میخواستم ببینم ابراهیم واقعا از عمق عشق و ایمان میخواست پسرش رو بکشه؟! اسماعیل! پسرش رو! بزرگترین عزیزش رو! عشق اش رو! این یعنی چی؟! آدم به دست خودش سر پسرش رو ببره؟! ابرهیم میتونست نره؛ میتونست بگه نــه!! اما رفت و اسماعیل رو زد زمین. گفت همینه! همینه! همینه! امر امر خــداست! وکــارد رو کشیــد ...] پ.ن: بماند به یادگار از بیست و دوم مهرماه ۱۴۰۳، چهل و دومین جلسهی انجمن و جلسهی "تماشا و تحلیل فیلم هامون" به بهانهی بزرگداشت اولین سالروز درگذشت داریوش مهرجویی، ردپایی ماندگار بر تاریخ سینمای ایران. #Meetings








